معماری نقش محوری در تعریف و ترویج شمولیت در طراحی شهری ایفا میکند و محیطهای فیزیکی و اجتماعی را که مردم در آنها تعامل دارند، شکل میدهد. از طریق طراحی اندیشمندانه و هدفمند، معماری میتواند موانع اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و فیزیکی را از بین ببرد و فضاهایی را ایجاد کند که برای جوامع مختلف قابل دسترسی، خوشایند و توانمندساز باشد. مفهوم شمولیت در طراحی شهری در گفتمان معاصر معماری توجه زیادی را به خود جلب کرده است و بر نیاز به ایجاد فضاهایی که جمعیتهای متنوع را خوشامدگو و یکپارچه کنند، تأکید میکند.
میراث تاریخی ایران پیشینهای عمیق برای چنین فراگیری ارائه میدهد که با فرم معماری معروف به کاروانسرا نمونهاش است. این کاروانسراهای کنار جاده، که به طور استراتژیک در امتداد مسیرهای بازرگانی و زیارتی باستانی قرار داشتند، نه تنها پناهگاه، غذا و آب فراهم میکردند بلکه یک کارکرد اجتماعی منحصر به فرد را نیز پرورش میدادند. قرنها، کاروانسراها به عنوان مراکز تعامل برای مسافران، بازرگانان و زائرانی از قومیتها، زبانها و ادیان مختلف عمل میکردند و فرهنگی از مهماننوازی و فراگیری را تجسم میکردند که به شدت در جامعه ایرانی ریشهدار بود.
کاروانسراهای ایرانی مدل ارزشمندی برای شمولیت در طراحی شهری ارائه میدهند. آنها به عنوان برابرکنندههای اجتماعی عمل میکردند، مشابه مسکن اجتماعی مقرون به صرفه امروزی، و نیازهای همه مسافران را بدون توجه به قومیت یا وضعیت آنها فراهم میکردند. این امر محیطی از برابری را پرورش داد و کاروانسراها را به نمونههای اولیه فضاهای فراگیر برای گروههای مختلف تبدیل کرد.
علاوه بر این، کاروانسراها به عنوان مراکز فرهنگی عمل میکردند و تعاملات اجتماعی و تبادل فرهنگی میان جوامع مختلف را تسهیل میکردند. آنها به عنوان فضاهای عمومی اولیه عمل میکردند که افراد با پیشینههای مختلف میتوانستند در آنها ملاقات کرده و تعامل داشته باشند. علاوه بر این، کاروانسراها نشاندهنده تطابق با زمینههای محلی بودند، با طراحیهایی که شامل مناطق بسته و باز برای سازگاری با محیطهای مختلف بود. این انعطافپذیری بینشهای کلیدی برای طراحی شهری معاصر ارائه میدهد و بر اهمیت فضاهای حساس به زمینه و فراگیر تأکید میکند. این مقاله به بررسی اهمیت معماری کاروانسرای ایرانی به عنوان یک الگوی شمول در محیط ساخته شده میپردازد.
کلیدواژهها: ادغام فرهنگی – کاروانسرای ایرانی – معماری فراگیر
کاروانسرا: پل زدن از پناهگاه موقت به اقامت دائمی
کاروانسراها در ایران نمونههای شگفتانگیزی از معماری تاریخی و فراگیر هستند که بهطور خاص برای پذیرایی از مسافران، بازرگانان و مهاجران از زمینههای مختلف طراحی شدهاند. این سازهها که به عنوان پناهگاههای موقت در طول مسیرهای تجاری عمل میکردند، نه تنها مکانهایی برای اقامت بودند بلکه مراکزی برای تعاملات اجتماعی، تجارت و تبادل فرهنگی نیز به شمار میرفتند (بلر، بلوم ۱۹۹۴، ۱۵۸-۱۶۱). شکل معماری کاروانسراها به شدت کاربردی بود و نیازهای مختلف مهاجران و مسافران را برآورده میکرد، از تأمین سرپناه و غذا گرفته تا ارائه فضاهایی برای تجارت و تعاملات اجتماعی. این سازگاری کاروانسراها را در پرورش جوامع فراگیر حیاتی کرد، جایی که مردم از قومیتها، زبانها و ادیان مختلف میتوانستند با یکدیگر تعامل کنند، کالاها را مبادله کنند و ایدهها را به اشتراک بگذارند (کیانی 2024، 44-47).
معماری کاروانسراها بهویژه اهمیت دارد زیرا یک شکل اولیه از شمول فضایی را نشان میدهد، جایی که افراد با هر وضعیت و پیشینهای به همان نیازهای اساسی دسترسی داشتند (گرابار ۱۹۸۷، ۱۰۴). به این ترتیب، آنها به عنوان برابرکنندههای اجتماعی عمل میکردند—ایدهای که در بحثهای طراحی شهری امروز نیز بسیار مرتبط است، به ویژه در پاسخ به نیازهای اسکان مهاجران در شهرهای در حال رشد سریع (کولهاس ۲۰۱۸، ۳۱۲-۳۱۵).
در زمینههای معاصر، افزایش تقاضا برای مسکن مهاجران و نیاز به محیطهای شهری فراگیر چالشهای جدیدی برای برنامهریزان شهری و معماران به وجود میآورد. با الهام از مدل تاریخی کاروانسراها، میتوان بررسی کرد که چگونه فرم آنها میتواند برای پاسخگویی به این نیازها طراحی شود. کاروانسرای افضلی و کاروانسرای ظفرانیه دو نمونه هستند که پتانسیل این فرم معماری را نشان میدهند (امانت ۱۹۹۴، ۱۵۶-۱۶۰). از طریق مطالعه خود، این مقاله هدف دارد بررسی کند که چگونه این ساختارهای تاریخی میتوانند طراحی راهحلهای مسکونی دائمیتر و فراگیرتر برای مهاجران در شهرهای مدرن را اطلاعرسانی کنند. با تحلیل فرم ذاتی طراحی کاروانسراها، میتوانیم استراتژیهایی برای ایجاد فضاهایی که نه تنها محل اقامت فراهم میکنند بلکه از ادغام اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جوامع مهاجر نیز حمایت میکنند، کشف کنیم.
کاروانسرای زعفرانیه: ترکیبی از معماری صفوی و قاجار
کاروانسرای زعفرانیه، که در دوره صفوی ساخته شده بود، به طور استراتژیک در امتداد جاده ابریشم، یکی از مهمترین مسیرهای تجاری آن زمان، قرار داشت (سیروکس ۱۹۴۹، ۷۲-۷۵). این مکان، تقریباً ۳۶ کیلومتر شرق سبزوار در مسیر نیشابور، از نظر تاریخی مهم بود. یک روایت رایج پیشنهاد میکند که نام کاروانسرا از کاروان زعفرانی که از چین فرستاده شده بود و هدف آن تحت تأثیر قرار دادن بازرگانان ایرانی با این ادویه ارزشمند بود، گرفته شده است. با این حال، قبل از ساختار صفوی، ممکن است کاروانسرای قبلی در همان مکان وجود داشته باشد. قابل توجه است که ماکسیم سیرو در این منطقه به کاروانسرایی از دوره سلجوقیان اشاره کرده است که نقش طولانیمدت این مکان را به عنوان یک توقفگاه حیاتی برای مسافران تأکید میکند (سیرو 1949، 81).
با گذشت زمان، کاروانسرای اصلی صفوی در حال خرابی افتاد. در دوره قاجار، در زمان سلطنت ناصرالدین شاه، کاروانسرای جدیدی بر روی ویرانههای ساختمان قبلی ساخته شد (لمبتون ۱۹۸۷، ۱۸۴-۱۸۶). این پروژه توسط میرزا آقاخان نوری با حمایت مالی خسروخان صدرالعظم تأمین مالی شد. ساختمان قدیمیتر به نام “رباط زعفران” یا “رباط همایون” شناخته میشد که توسط حاجی مصطفی قلیخان نوری در دوران حکومت سبزوار ساخته شده بود (سنیهالدوله ۱۲۸۰ هجری قمری، صفحات ۱۱۲-۱۱۴).
تحقیقات در تاریخچه این بنا نشان میدهد که ساخت آن در دو مرحله متمایز انجام شده است: ساخت اولیه صفوی و بازسازی دوره قاجار (سنیهالدوله ۱۲۸۰ هجری، ۱۱۲-۱۱۴). تغییرات قاجاری برخی اصلاحات را به همراه داشت، از جمله کاهش ایوانهای شرقی و غربی به یک طبقه و حذف سکوی مرکزی. علاوه بر این، نورگیرهای بالایی در برجهای ورودی در این مرحله حذف شدند.
با وجود این تغییرات و کاهش تدریجی کارکرد اصلی آن به دلیل پیشرفتهای حمل و نقل مدرن، کاروانسرای زعفرانیه همچنان به خاطر اهمیت تاریخی و معماریاش مورد ستایش قرار میگیرد (پیرنیا 2024، 145-149). این کاروانسرا بهطور رسمی به عنوان یک اثر ملی ایران با شماره ۱۶۹۶ در آذر ۱۳۶۴ هجری شمسی ثبت شده است. اهمیت پایدار و استفاده مداوم از کاروانسرا از دوره صفوی تا به امروز، موقعیت استراتژیک و ارزش تاریخی آن را تأکید میکند.
ویژگیهای معماری
طراحی کاروانسرا از الگوی کلاسیک کاروانسراهای ایرانی پیروی میکند، که معمولاً به صورت حیاطهای محصور مستطیلی یا مربعی احاطه شده با دیوارهای بلند و مستحکم ساخته میشدند (Hillenbrand 1994, 289-292). هسته کاروانسرای زعفرانیه شامل یک حیاط مرکزی وسیع است که برای ارائه فضای کاربردی برای کاروانها و تعادل زیبایی طراحی شده است. این حیاط مرکزی در هر چهار طرف با ایوانها (راهروهای سرپوشیده) احاطه شده است که به مسافران و حیواناتشان پناه و راحتی میدهد.
یکی از ویژگیهای کلیدی معماری کاروانسرای زعفرانیه، ایوانهای دوطبقهای است که در ابتدا در طرفهای شرقی و غربی آن قرار داشتند. این ایوانها با دهانههای قوسی و عناصر تزئینی خود، هم حمایت ساختاری و هم پناهگاه فراهم میکردند. طبقه بالایی رواقها که برای اقامت و انبار اضافی استفاده میشد، احتمالاً در بازسازی قاجاریه حذف شده و منجر به طراحی سادهتر یکطبقهای شده است (پیرنیا ۲۰۲۴، ۱۴۵-۱۴۹). این تغییر نشاندهنده تغییر در عملکرد و استفاده از ساختار در دوره قاجار است.
کاروانسرای افضلی: پناهگاه تجارت و سنتهای دوره قاجار
کاروانسرای افضلیه در شوشتر، یک شهر تاریخی در استان خوزستان در جنوب ایران واقع شده است. این کاروانسرا در دوره قاجار ساخته شده و بهطور تاریخی به عنوان یک مرکز توزیع غلات عمل میکرده است (امانت ۱۹۹۴، ۱۵۶-۱۶۰). از نظر معماری، کاروانسرا به سبک ساخت دوره سنتی طراحی شده و شامل یک طبقه یا اتاق زیرزمینی (زیرزمین) است. مساحت کل ساختمان ۱۰۰۰ متر مربع است که بخش جدید ساخته شده از آجر در سمت جنوبی آن ۳۵۰ متر مربع را پوشش میدهد.
کاروانسرای افضلی یکی از بهترین کاروانسراهای شوشتر است که عمدتاً دست نخورده و از تغییرات محافظت شده باقی مانده است. این بنا به عنوان یک سایت میراث ملی با شماره 7940 ثبت شده و به صورت خصوصی متعلق به فردی است (ویلبر 1981، 134-136). کاروانسرا از فرم ایدهآل معماری ایرانی، یعنی حیاط مرکزی، که نشانهای از معماری سنتی ایرانی است، استفاده میکند (گروبه ۱۹۷۸، ۲۵۹).
بازآفرینی ناپل:
اشکال شهری الهامگرفته از کاروانسرا برای مسکن مهاجران
ناپل، ایتالیا، مدتهاست که شهری مهماننواز برای مسافران و مهاجران بوده است. در سالهای اخیر، با این حال، شهر شاهد افزایش قابل توجهی در تعداد تازهواردان بوده است که منجر به افزایش تقاضا برای مسکن مهاجران شده است. برخی مناطق ناپل، به ویژه آنهایی که دارای تراکم بالای مهاجران هستند، با چالشهای اجتماعی-اقتصادی مربوط به اسکان و ادغام شهری مواجه شدهاند.
این مقاله کاروانسرای تاریخی ایرانی را به عنوان یک مدل معماری برای پاسخگویی به نیازهای مسکن ناپل بررسی میکند. با بررسی ویژگیهای فضایی و عملکردی این ساختارهای سنتی، ما یک بازتفسیر معاصر را پیشنهاد میدهیم که به گرههای کلیدی شهری درون شهر متناسب باشد. به طور خاص، نواحی نزدیک به ایستگاه مرکزی ناپل، میدان گاریبالدی و پلیکلینیک تاریخی در مرکز شهر شناسایی شدهاند.
در این مطالعه، فرم معماری کاروانسرا از طریق سازمان فضایی و ویژگیهای ترکیبی آن بررسی میشود. در ابتدا، ابعاد دقیق و پیکربندی آن در زمینه شهری ناپل تحلیل میشود که به عنوان یک تمرین تحلیلی که به تناسبات و ترتیب اصلی احترام میگذارد، عمل میکند. سپس، در پاسخ به اهداف پروژه، چیدمان داخلی بازطراحی و برای پذیرش بلوکهای مسکونی برای مهاجران تطبیق داده میشود.
این رویکرد از کاروانسرا به عنوان یک چارچوب مفهومی برای پاسخگویی به نیازهای فضایی محیط شهری استفاده میکند و پایهای برای طراحی راهحلهای مسکونی کاربردی در داخل شهر فراهم میآورد. با الهام از دو کاروانسرای برجسته ایرانی که در این مطالعه مورد بحث قرار گرفتهاند، این پیشنهاد بازتفسیر فرم فضایی آنها را در بافت شهری ناپل تصور میکند. حیاط مرکزی—یک ویژگی نمادین از کاروانسرا—به عنوان یک عنصر وحدتبخش عمل میکند که فضاهای مشترک را سازماندهی کرده و در عین حال حس محصور بودن و حریم خصوصی را حفظ میکند. چیدمان مدولار واحدها در اطراف این حیاط انعطافپذیری در مقیاس و چگالی را فراهم میکند و به فرم اجازه میدهد تا به شرایط شهری متنوع سازگار شود. در مکانهای کلیدی مانند ایستگاه مرکزی، پیازا گاریبالدی و پلیکلینیک، این نوعشناسی میتواند به طور یکپارچه با بافت موجود ادغام شود و شکلی شهری مشخص اما نفوذپذیر ایجاد کند که اتصال و حس قویتری از مکان را ترویج میدهد.
نتیجهگیری نهایی
استفاده از فرم کاروانسرا برای طراحی فضاهای شهری جمعی در ناپل
در این پروژه، فرم و چیدمان کاروانسراها به عنوان یک مدل مناسب برای تحلیل و سازماندهی فضا در مناطق پرجمعیت ناپل انتخاب شدهاند. با الهام از تجربه تاریخی این فضاها در تقویت تعاملات اجتماعی و فرهنگی میان گروههای مختلف، استفاده از این فرم میتواند به طور مؤثری فضایی جمعی برای مهاجران در ناپل ایجاد کند. طراحی اولیه با الهام از اشکال سنتی کاروانسراها آغاز میشود، که معمولاً شامل حیاطهای مرکزی احاطه شده با دیوارهای بلند هستند و فضایی امن و محافظتشده برای مسافران و بازرگانان فراهم میکنند.
پس از تعیین فرم اولیه، طراحی نهایی به نیازهای جمعی تطبیق مییابد و بر روی مسکنهای سازمانی یا فضاهای مربوط به جوامع مهاجر تمرکز میکند. این فضاها که با فرم اصلی کاروانسراها طراحی شدهاند، به گونهای ساخته شدهاند که حریم خصوصی را حفظ کرده و در عین حال ارتباطات اجتماعی را تسهیل کنند. حیاطهای مرکزی، که جزء کلیدی طراحی کاروانسرا هستند، به عنوان نقاط کانونی این پروژه گنجانده شدهاند. این حیاطها به عنوان مکانهایی برای گردهمایی، تعامل و تبادل فرهنگی عمل خواهند کرد و نیازهای اجتماعی و فرهنگی جوامع مهاجر را برآورده خواهند ساخت.
علاوه بر این، جهتگیری فضاها به گونهای طراحی شده است که با طرح شهری ناپل هماهنگ باشد و ادغام این فرم را در بافت شهری موجود تضمین کند. در ناپل، به ویژه در مناطق با چگالی بالا و تمرکز مهاجران، نیاز قابل توجهی به فضاهای عمومی و اجتماعی وجود دارد. این رویکرد یک فرم شهری انعطافپذیر ایجاد میکند که نه تنها نیازهای مسکن را برآورده میکند بلکه اتصال و حس قویتری از مکان را برای جوامع مهاجر تقویت میکند.
این طراحی، که از نوع کاروانسرا الهام گرفته شده است، در اصل فضایی ایجاد خواهد کرد که نه تنها مسکن اولیه را فراهم میکند بلکه از ادغام اجتماعی و فرهنگی نیز حمایت میکند. همانطور که کاروانسراهای تاریخی به عنوان مکانهایی برای تبادل فرهنگی و تعامل اجتماعی عمل میکردند، این طراحی نیز ارتباط بهتر را تسهیل کرده و شرایط لازم را برای مهاجران در ناپل فراهم خواهد کرد.
در پایان، با گنجاندن فرم و ساختار کاروانسراها در طراحی یک فضای شهری برای مهاجران، میتوانیم فضایی ایجاد کنیم که هم نیازهای مسکن و هم نیازهای اجتماعی را برآورده کرده و در عین حال هویتهای فرهنگی را حفظ کند. این رویکرد به طور یکپارچه در بافت شهری ناپل ادغام خواهد شد و به تنوع فرهنگی و اجتماعی شهر کمک خواهد کرد.
منابع:
- Amanat, A. (1994) The Economic History of Iran During the Qajar Era. London: Routledge.
- Azadi, H., & Jahangir, A. (2020) Cultural Heritage and Social Functionality: Reinterpreting Caravanserais in the Modern Context. Journal of Architectural Conservation, 25(3), 114-130.
- Bahrani, Z. (2008) The Grid and the Image of the City: A Study of the Architecture of Persian Urbanism. Columbia University Press.
- Farrokhi, H. (2019) The Persian Caravanserai: A Model for Modern Urban Design. International Journal of Architecture and Urbanism, 43(4), 56-72.
- Gulzar, M. (2012) Hospitality and Trade: The Role of Caravanserais in the Silk Road. Routledge.
- Grabe, O. (1987) The Formation of Islamic Art. New Haven: Yale University Press.
- Hillenbrand, R. (1994) Islamic Architecture: Form, Function, and Meaning. Edinburgh: Edinburgh University Press.
- Kiani, M. (2024) The Architecture of Iranian Caravanserais. Tehran: Mehr Press.
- Koolhaas, R. (2018) Elements of Architecture. New York: The Museum of Modern Art.
- Lambton, A. K. S. (1987) Qajar Persia: Eleven Studies. London: Oxford University Press.
- Pirnia, M. K. (2024) The Architecture of Iranian Caravanserais. Tehran: Mehr Press.
- Sadeghi, N. (2021) From Caravanserais to Modern Shelters: The Evolution of Inclusive Spaces in Iran. International Journal of Urban Planning, 32(2), 207-220.
- Sanie-ol-Doleh, N. (1280 AH) Travelogue of Naser al-Din Shah. Tehran: National Library of Iran.
- Siroux, M. (1949) Caravanserails d’Iran et petites constructions routières. Paris: Editions du CNRS.
- Wilber, D. N. (1981) Iran: Past and Present. Princeton: Princeton University Press
در پایان اگر علاقهمند به مقالات مربوط به آموزش معماری داخلی هستید، پیشنهاد میکنیم بخش مقالات معماری داخلی را از دست ندهید!